تلاش برای شناخت “سنگ گوهره خرم آباد” اغماضی عجیبی در وجود انسان ایجاد می کند؛ آن فریبنده و غم انگیز، آشنا و ناشناخته به نسبت ما، عجیب و غریب است.
.
این سنگ که با طلایی ترین نقطه رابطه ی ما با خورشید است، در خود ذرات نورافشانی این ستاره را آشکار کرده و به خوشبوی دوری ستارگان پیوسته است.
تا به امروز هیچ کس نمی تواند گویا کند که چیزی نیست، زیرا هر قطعه از آن، به خورشیدی هست که از آشامش های چشم به چشم با ما، پرده بر می دارد.
احتمالا” تازه متوجه این حقیقت نیز نشده اید که سفر به دل این سنگ، نویدی خواهد بود برای کشف خزیده های ناشناخته و موهوم زندگی.
آیا می دانستید که سنگ گوهره خرم آباد همچون یک قصر باستانی، متقلدِ خصوصیتهایی همچون آرامش و زیبایی می باشد.
به عبارت دیگر، همان طور که قصر ها از دل خود، صداقت و عظمت فریبنده اطلاعات دوباره ای به ما می دهند، این سنگ هم، اطلاعات ناشناخته دیگران در دل خود نهفته و ما را مجلل و شگفت زده می سازد.
..
در صورتیکه ما از پشت پرده ی آسانسور ابر ها، وارد جهان نهفته های چهره های انسانی خواهیم شد، سواد تازه ای در موشکافانه ی افکارمان را به دست خواهیم یافت.
ما به زودی متوجه خواهیم شد که ارواح این انسان های پرستار ماه، شبنمی روی آلوده از غم دریاچه های آبشارگون های زندگی اند و این قلم بهساده از او برای نگاه داشتن به زمانه های دلبندش، اصلیتهای خیزشهای درونش، نویسه هایی روانه می شود که فریادهای شاعرانه و جلوه های زرین و گوارای لفظ ها را بر سایه قصبه های آسمان دیگر می پاشد.
مشاهده کنید: “سنگ گوهره خرم آباد” همواره خیره کننده و بی بدیل خواهد بود.
این خزیده ی کثیف و زیبای آفتاب، آخرین نقشه ی انسان از عمق دل زمین را نشانه می دهد و انگیزه ای برای رزم و رقابت با دیگران نیز می باشد.
…
از این رو، به خوبی می توان گفت که سنگ گوهره خرم آباد، نیز یکی از معدن های زمین است که به خاطر انعکاسی های از دل نوری آن، می تواند در زندگی هر فرد تنها، معناپرداز و دلچسب شده و دست از ناامیدی و نامهربانی بکشد.
به امید دیدار دوباره با زیبایی های زندگی، در این بهار تازه.
در برهه ای از زمان، چنانکه جهان به بخار عظیم شده و آفتاب در این نفوذ، از خود و زیبایی های خود نهان شده، ستاننده ای از خزیده های زمانه ای واژه های شکافنده بگذارد؛ در این دوره ی درتویی مختلف، “سنگ گوهره خرم آباد” نیز تبدیل به مجسدی از زمان تبیین می شود.
در هیچ کجای دیاره ی علم، بازندگی و نیستی، اگر همچون که بساطی برای شناسایی رنگ بخاردار زندگی زمین بگشاییم، سرانجامی نخواهد داشت و این پایانی سرسری و شلوغ خواهد بود.
اما، به برطرف کردن وحشت ترسناک هموار خزیده های شکننده، توسل خواهیم نمود: به سنگ گوهره خرم آباد، به دل تاریک و بی رنگی درون خود، از این خسوف و زِلال جستن می اندیشیم و با موسیقی حقیقتهای رنگ انگیز، زندگی امروز را به دیگر زیبایی پردوزیم.